گوهر مخزن اسرار همان است که بود مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 213 گوهر مخزن اسرار همان است که بودحقه مهر بدان مهر و نشان است که بودعاشقان زمره ارباب امانت باشندلاجرم چشم گهربار همان است که بوداز صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبحبوی زلف تو همان مونس جان است که بودطالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشیدهمچنان در عمل معدن و کان است که بودکشته غمزه خود را به زیارت دریابزان که بیچاره همان دلنگران است که بودرنگ خون دل ما را که نهان میداریهمچنان در لب لعل تو عیان است که بودزلف هندوی تو گفتم که دگر ره نزندسالها رفت و بدان سیرت و سان است که بودحافظا بازنما قصه خونابه چشمکه بر این چشمه همان آب روان است که بود یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود پرینت 705 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر