گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 227 گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشودتا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشودرندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر استحیوانی که ننوشد می و انسان نشودگوهر پاک بباید که شود قابل فیضور نه هر سنگ و گلی لولو و مرجان نشوداسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باشکه به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشودعشق میورزم و امید که این فن شریفچون هنرهای دگر موجب حرمان نشوددوش میگفت که فردا بدهم کام دلتسببی ساز خدایا که پشیمان نشودحسن خلقی ز خدا میطلبم خوی تو راتا دگر خاطر ما از تو پریشان نشودذره را تا نبود همت عالی حافظطالب چشمه خورشید درخشان نشود ترسم که اشک در غم ما پرده در شود گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود پرینت 857 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر