گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 228 گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شودپیش پایی به چراغ تو ببینم چه شودیا رب اندر کنف سایه آن سرو بلندگر من سوخته یک دم بنشینم چه شودآخر ای خاتم جمشید همایون آثارگر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شودواعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزیدمن اگر مهر نگاری بگزینم چه شودعقلم از خانه به دررفت و گر می این استدیدم از پیش که در خانه دینم چه شودصرف شد عمر گران مایه به معشوقه و میتا از آنم چه به پیش آید از اینم چه شودخواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفتحافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود بخت از دهان دوست نشانم نمیدهد پرینت 751 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر