گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 83 گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفتور ز هندوی شما بر ما جفایی رفت رفتبرق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت سوختجور شاه کامران گر بر گدایی رفت رفتدر طریقت رنجش خاطر نباشد می بیارهر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفتعشقبازی را تحمل باید ای دل پای دارگر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفتگر دلی از غمزه دلدار باری برد بردور میان جان و جانان ماجرایی رفت رفتاز سخن چینان ملالتها پدید آمد ولیگر میان همنشینان ناسزایی رفت رفتعیب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاهپای آزادی چه بندی گر به جایی رفت رفت آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت ساقی بیار باده که ماه صیام رفت چاپ 736 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر