گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 252 گر بود عمر به میخانه رسم بار دگربجز از خدمت رندان نکنم کار دگرخرم آن روز که با دیده گریان برومتا زنم آب در میکده یک بار دگرمعرفت نیست در این قوم خدا را سببیتا برم گوهر خود را به خریدار دگریار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناختحاش لله که روم من ز پی یار دگرگر مساعد شودم دایره چرخ کبودهم به دست آورمش باز به پرگار دگرعافیت میطلبد خاطرم ار بگذارندغمزه شوخش و آن طرهی طرار دگرراز سربسته ما بین که به دستان گفتندهر زمان با دف و نی بر سر بازار دگرهر دم از درد بنالم که فلک هر ساعتکندم قصد دل ریش به آزار دگربازگویم نه در این واقعه حافظ تنهاستغرقه گشتند در این بادیه بسیار دگر شب وصل است و طی شد نامه هجر ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر چاپ 722 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر