چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 443 چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاریخورد ز غیرت روی تو هر گلی خاریز کفر زلف تو هر حلقهای و آشوبیز سحر چشم تو هر گوشهای و بیماریمرو چو بخت من ای چشم مست یار به خوابکه در پی است ز هر سویت آه بیدارینثار خاک رهت نقد جان من هر چندکه نیست نقد روان را بر تو مقداریدلا همیشه مزن لاف زلف دلبندانچو تیره رای شوی کی گشایدت کاریسرم برفت و زمانی به سر نرفت این کاردلم گرفت و نبودت غم گرفتاریچو نقطه گفتمش اندر میان دایره آیبه خنده گفت که ای حافظ این چه پرگاری به جان او که گرم دسترس به جان بودی شهریست پرظریفان و از هر طرف نگاری چاپ 778 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر