چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 221 چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رودور آشتی طلبم با سر عتاب رودچو ماه نو ره بیچارگان نظارهزند به گوشه ابرو و در نقاب رودشب شراب خرابم کند به بیداریوگر به روز شکایت کنم به خواب رودطریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دلبیفتد آن که در این راه با شتاب رودگدایی در جانان به سلطنت مفروشکسی ز سایه این در به آفتاب رودسواد نامه موی سیاه چون طی شدبیاض کم نشود گر صد انتخاب رودحباب را چو فتد باد نخوت اندر سرکلاه داریش اندر سر شراب رودحجاب راه تویی حافظ از میان برخیزخوشا کسی که در این راه بیحجاب رود از دیده خون دل همه بر روی ما رود از سر کوی تو هر کو به ملالت برود پرینت 740 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر