نه هر که چهره برافروخت دلبری داند مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 177 نه هر که چهره برافروخت دلبری داندنه هر که آینه سازد سکندری داندنه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشستکلاه داری و آیین سروری داندتو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکنکه دوست خود روش بنده پروری داندغلام همت آن رند عافیت سوزمکه در گداصفتی کیمیاگری داندوفا و عهد نکو باشد ار بیاموزیوگرنه هر که تو بینی ستمگری داندبباختم دل دیوانه و ندانستمکه آدمی بچهای شیوه پری داندهزار نکته باریکتر ز مو این جاستنه هر که سر بتراشد قلندری داندمدار نقطه بینش ز خال توست مراکه قدر گوهر یک دانه جوهری داندبه قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شدجهان بگیرد اگر دادگستری داندز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاهکه لطف طبع و سخن گفتن دری داند سحرم دولت بیدار به بالین آمد هر که شد محرم دل در حرم یار بماند پرینت 712 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر