نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 159 نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشدای بسا خرقه که مستوجب آتش باشدصوفی ما که ز ورد سحری مست شدیشامگاهش نگران باش که سرخوش باشدخوش بود گر محک تجربه آید به میانتا سیه روی شود هر که در او غش باشدخط ساقی گر از این گونه زند نقش بر آبای بسا رخ که به خونابه منقش باشدناز پرورد تنعم نبرد راه به دوستعاشقی شیوه رندان بلاکش باشدغم دنیی دنی چند خوری باده بخورحیف باشد دل دانا که مشوش باشددلق و سجاده حافظ ببرد باده فروشگر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد من و انکار شراب این چه حکایت باشد خوش است خلوت اگر یار یار من باشد پرینت 930 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر