من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 328 من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرملطفها میکنی ای خاک درت تاج سرمدلبرا بنده نوازیت که آموخت بگوکه من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرمهمتم بدرقه راه کن ای طایر قدسکه دراز است ره مقصد و من نوسفرمای نسیم سحری بندگی من برسانکه فراموش مکن وقت دعای سحرمخرم آن روز کز این مرحله بربندم بارو از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرمحافظا شاید اگر در طلب گوهر وصلدیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورمپایه نظم بلند است و جهان گیر بگوتا کند پادشه بحر دهان پرگهرم مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم جوزا سحر نهاد حمایل برابرم پرینت 892 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر