ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 291 ما آزمودهایم در این شهر بخت خویشبیرون کشید باید از این ورطه رخت خویشاز بس که دست میگزم و آه میکشمآتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویشدوشم ز بلبلی چه خوش آمد که میسرودگل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویشکای دل تو شاد باش که آن یار تندخوبسیار تندروی نشیند ز بخت خویشخواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذردبگذر ز عهد سست و سخنهای سخت خویشوقت است کز فراق تو وز سوز اندرونآتش درافکنم به همه رخت و پخت خویشای حافظ ار مراد میسر شدی مدامجمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش دلم رمیده شد و غافلم من درویش قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع چاپ 745 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر