لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 51 لعل سیراب به خون تشنه لب یار من استوز پی دیدن او دادن جان کار من استشرم از آن چشم سیه بادش و مژگان درازهر که دل بردن او دید و در انکار من استساروان رخت به دروازه مبر کان سر کوشاهراهیست که منزلگه دلدار من استبنده طالع خویشم که در این قحط وفاعشق آن لولی سرمست خریدار من استطبله عطر گل و زلف عبیرافشانشفیض یک شمه ز بوی خوش عطار من استباغبان همچو نسیمم ز در خویش مرانکآب گلزار تو از اشک چو گلنار من استشربت قند و گلاب از لب یارم فرمودنرگس او که طبیب دل بیمار من استآن که در طرز غزل نکته به حافظ آموختیار شیرین سخن نادره گفتار من است به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است روزگاریست که سودای بتان دین من است چاپ 655 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر