قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 209 قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبودور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر نبودمن دیوانه چو زلف تو رها میکردمهیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبودیا رب این آینه حسن چه جوهر داردکه در او آه مرا قوت تاثیر نبودسر ز حسرت به در میکدهها برگردمچون شناسای تو در صومعه یک پیر نبودنازنینتر ز قدت در چمن ناز نرستخوشتر از نقش تو در عالم تصویر نبودتا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسمحاصلم دوش بجز ناله شبگیر نبودآن کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمعجز فنای خودم از دست تو تدبیر نبودآیتی بود عذاب انده حافظ بی توکه بر هیچ کسش حاجت تفسیر نبود خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود چاپ 802 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر