فاش میگویم و از گفته خود دلشادم مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 317 فاش میگویم و از گفته خود دلشادمبنده عشقم و از هر دو جهان آزادمطایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراقکه در این دامگه حادثه چون افتادممن ملک بودم و فردوس برین جایم بودآدم آورد در این دیر خراب آبادمسایه طوبی و دلجویی حور و لب حوضبه هوای سر کوی تو برفت از یادمنیست بر لوح دلم جز الف قامت دوستچه کنم حرف دگر یاد نداد استادمکوکب بخت مرا هیچ منجم نشناختیا رب از مادر گیتی به چه طالع زادمتا شدم حلقه به گوش در میخانه عشقهر دم آید غمی از نو به مبارک بادممی خورد خون دلم مردمک دیده سزاستکه چرا دل به جگرگوشه مردم دادمپاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشکور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم پرینت 735 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر