صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 61 صبا اگر گذری افتدت به کشور دوستبیار نفحهای از گیسوی معنبر دوستبه جان او که به شکرانه جان برافشانماگر به سوی من آری پیامی از بر دوستو گر چنان که در آن حضرتت نباشد باربرای دیده بیاور غباری از در دوستمن گدا و تمنای وصل او هیهاتمگر به خواب ببینم خیال منظر دوستدل صنوبریم همچو بید لرزان استز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوستاگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما رابه عالمی نفروشیم مویی از سر دوستچه باشد ار شود از بند غم دلش آزادچو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست آن پیک نامور که رسید از دیار دوست روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست پرینت 818 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر