شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 85 شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفتروی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفتگویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بودبار بربست و به گردش نرسیدیم و برفتبس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیموز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفتعشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرددیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفتشد چمان در چمن حسن و لطافت لیکندر گلستان وصالش نچمیدیم و برفتهمچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیمکای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت ساقی بیار باده که ماه صیام رفت ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت پرینت 861 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر