زبان خامه ندارد سر بیان فراق مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 297 زبان خامه ندارد سر بیان فراقوگرنه شرح دهم با تو داستان فراقدریغ مدت عمرم که بر امید وصالبه سر رسید و نیامد به سر زمان فراقسری که بر سر گردون به فخر میسودمبه راستان که نهادم بر آستان فراقچگونه باز کنم بال در هوای وصالکه ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراقکنون چه چاره که در بحر غم به گردابیفتاد زورق صبرم ز بادبان فراقبسی نماند که کشتی عمر غرقه شودز موج شوق تو در بحر بیکران فراقاگر به دست من افتد فراق را بکشمکه روز هجر سیه باد و خان و مان فراقرفیق خیل خیالیم و همنشین شکیبقرین آتش هجران و هم قران فراقچگونه دعوی وصلت کنم به جان که شدهستتنم وکیل قضا و دلم ضمان فراقز سوز شوق دلم شد کباب دور از یارمدام خون جگر میخورم ز خوان فراقفلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشقببست گردن صبرم به ریسمان فراقبه پای شوق گر این ره به سر شدی حافظبه دست هجر ندادی کسی عنان فراق طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق پرینت 913 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر