روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 73 روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیستمنت خاک درت بر بصری نیست که نیستناظر روی تو صاحب نظرانند آریسر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیستاشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجبخجل از کرده خود پرده دری نیست که نیستتا به دامن ننشیند ز نسیمش گردیسیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیستتا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنندبا صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیستمن از این طالع شوریده برنجم ور نیبهره مند از سر کویت دگری نیست که نیستاز حیای لب شیرین تو ای چشمه نوشغرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیستمصلحت نیست که از پرده برون افتد رازور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیستشیر در بادیه عشق تو روباه شودآه از این راه که در وی خطری نیست که نیستآب چشمم که بر او منت خاک در توستزیر صد منت او خاک دری نیست که نیستاز وجودم قدری نام و نشان هست که هستور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیستغیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود استدر سراپای وجودت هنری نیست که نیست راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست پرینت 784 رتبه بندی این مطلب: 5.0 کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر