روشنی طلعت تو ماه ندارد مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 127 روشنی طلعت تو ماه نداردپیش تو گل رونق گیاه نداردگوشه ابروی توست منزل جانمخوشتر از این گوشه پادشاه نداردتا چه کند با رخ تو دود دل منآینه دانی که تاب آه نداردشوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفتچشم دریده ادب نگاه ندارددیدم و آن چشم دل سیه که تو داریجانب هیچ آشنا نگاه نداردرطل گرانم ده ای مرید خراباتشادی شیخی که خانقاه نداردخون خور و خامش نشین که آن دل نازکطاقت فریاد دادخواه نداردگو برو و آستین به خون جگر شویهر که در این آستانه راه نداردنی من تنها کشم تطاول زلفتکیست که او داغ آن سیاه نداردحافظ اگر سجده تو کرد مکن عیبکافر عشق ای صنم گناه ندارد جان بی جمال جانان میل جهان ندارد نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد پرینت 846 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر