روزگاریست که سودای بتان دین من است مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 52 روزگاریست که سودای بتان دین من استغم این کار نشاط دل غمگین من استدیدن روی تو را دیده جان بین بایدوین کجا مرتبه چشم جهان بین من استیار من باش که زیب فلک و زینت دهراز مه روی تو و اشک چو پروین من استتا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کردخلق را ورد زبان مدحت و تحسین من استدولت فقر خدایا به من ارزانی دارکاین کرامت سبب حشمت و تمکین من استواعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروشزان که منزلگه سلطان دل مسکین من استیا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیستکه مغیلان طریقش گل و نسرین من استحافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوانکه لبش جرعه کش خسرو شیرین من است لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است منم که گوشه میخانه خانقاه من است پرینت 814 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر