رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 465 رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلیآمد به گوش ناگهم آواز بلبلیمسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلاو اندر چمن فکنده ز فریاد غلغلیمیگشتم اندر آن چمن و باغ دم به دممیکردم اندر آن گل و بلبل تاملیگل یار حسن گشته و بلبل قرین عشقآن را تفضلی نه و این را تبدلیچون کرد در دلم اثر آواز عندلیبگشتم چنان که هیچ نماندم تحملیبس گل شکفته میشود این باغ را ولیکس بی بلای خار نچیدهست از او گلیحافظ مدار امید فرج از مدار چرخدارد هزار عیب و ندارد تفضلی بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی پرینت 982 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر