رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 239 رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمیدوظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبیدصفیر مرغ برآمد بط شراب کجاستفغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشیدز میوههای بهشتی چه ذوق دریابدهر آن که سیب زنخدان شاهدی نگزیدمکن ز غصه شکایت که در طریق طلببه راحتی نرسید آن که زحمتی نکشیدز روی ساقی مه وش گلی بچین امروزکه گرد عارض بستان خط بنفشه دمیدچنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببردکه با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنیدمن این مرقع رنگین چو گل بخواهم سوختکه پیر باده فروشش به جرعهای نخریدبهار میگذرد دادگسترا دریابکه رفت موسم و حافظ هنوز مینچشید جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید چاپ 793 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر