دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 78 دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشتبشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشتیا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترمافکند و کشت و عزت صید حرم نداشتبر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یارحاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشتبا این همه هر آن که نه خواری کشید از اوهر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشتساقی بیار باده و با محتسب بگوانکار ما مکن که چنین جام جم نداشتهر راهرو که ره به حریم درش نبردمسکین برید وادی و ره در حرم نداشتحافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعیهیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت کنون که میدمد از بوستان نسیم بهشت پرینت 838 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر