در نظربازی ما بیخبران حیرانند مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 193 در نظربازی ما بیخبران حیرانندمن چنینم که نمودم دگر ایشان دانندعاقلان نقطه پرگار وجودند ولیعشق داند که در این دایره سرگردانندجلوه گاه رخ او دیده من تنها نیستماه و خورشید همین آینه میگردانندعهد ما با لب شیرین دهنان بست خداما همه بنده و این قوم خداوندانندمفلسانیم و هوای می و مطرب داریمآه اگر خرقه پشمین به گرو نستانندوصل خورشید به شبپره اعمی نرسدکه در آن آینه صاحب نظران حیرانندلاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغعشقبازان چنین مستحق هجرانندمگرم چشم سیاه تو بیاموزد کارور نه مستوری و مستی همه کس نتوانندگر به نزهتگه ارواح برد بوی تو بادعقل و جان گوهر هستی به نثار افشانندزاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شددیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانندگر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگانبعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند پرینت 764 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر