در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 285 در عهد پادشاه خطابخش جرم پوشحافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوشصوفی ز کنج صومعه با پای خم نشستتا دید محتسب که سبو میکشد به دوشاحوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشانکردم سوال صبحدم از پیر می فروشگفتا نه گفتنیست سخن گر چه محرمیدرکش زبان و پرده نگه دار و می بنوشساقی بهار میرسد و وجه مینماندفکری بکن که خون دل آمد ز غم به جوشعشق است و مفلسی و جوانی و نوبهارعذرم پذیر و جرم به ذیل کرم بپوشتا چند همچو شمع زبان آوری کنیپروانه مراد رسید ای محب خموشای پادشاه صورت و معنی که مثل تونادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوشچندان بمان که خرقه ازرق کند قبولبخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش هاتفی از گوشه میخانه دوش ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش پرینت 800 رتبه بندی این مطلب: 5.0 کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر