در خرابات مغان گر گذر افتد بازم مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 335 در خرابات مغان گر گذر افتد بازمحاصل خرقه و سجاده روان دربازمحلقه توبه گر امروز چو زهاد زنمخازن میکده فردا نکند در بازمور چو پروانه دهد دست فراغ بالیجز بدان عارض شمعی نبود پروازمصحبت حور نخواهم که بود عین قصوربا خیال تو اگر با دگری پردازمسر سودای تو در سینه بماندی پنهانچشم تردامن اگر فاش نگردی رازممرغ سان از قفس خاک هوایی گشتمبه هوایی که مگر صید کند شهبازمهمچو چنگ ار به کناری ندهی کام دلماز لب خویش چو نی یک نفسی بنوازمماجرای دل خون گشته نگویم با کسزان که جز تیغ غمت نیست کسی دمسازمگر به هر موی سری بر تن حافظ باشدهمچو زلفت همه را در قدمت اندازم گر دست رسد در سر زلفین تو بازم مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم پرینت 879 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر