حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 182 حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چندمحرمی کو که فرستم به تو پیغامی چندما بدان مقصد عالی نتوانیم رسیدهم مگر پیش نهد لطف شما گامی چندچون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقابفرصت عیش نگه دار و بزن جامی چندقند آمیخته با گل نه علاج دل ماستبوسهای چند برآمیز به دشنامی چندزاهد از کوچه رندان به سلامت بگذرتا خرابت نکند صحبت بدنامی چندعیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگونفی حکمت مکن از بهر دل عامی چندای گدایان خرابات خدا یار شماستچشم انعام مدارید ز انعامی چندپیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویشکه مگو حال دل سوخته با خامی چندحافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوختکامگارا نظری کن سوی ناکامی چند بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند پرینت 904 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر