حاشا که من به موسم گل ترک می کنم مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 351 حاشا که من به موسم گل ترک می کنممن لاف عقل میزنم این کار کی کنممطرب کجاست تا همه محصول زهد و علمدر کار چنگ و بربط و آواز نی کنماز قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفتیک چند نیز خدمت معشوق و می کنمکی بود در زمانه وفا جام می بیارتا من حکایت جم و کاووس کی کنماز نامه سیاه نترسم که روز حشربا فیض لطف او صد از این نامه طی کنمکو پیک صبح تا گلههای شب فراقبا آن خجسته طالع فرخنده پی کنماین جان عاریت که به حافظ سپرد دوستروزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم پرینت 771 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر