ترسم که اشک در غم ما پرده در شود مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 226 ترسم که اشک در غم ما پرده در شودوین راز سر به مهر به عالم سمر شودگویند سنگ لعل شود در مقام صبرآری شود ولیک به خون جگر شودخواهم شدن به میکده گریان و دادخواهکز دست غم خلاص من آن جا مگر شوداز هر کرانه تیر دعا کردهام روانباشد کز آن میانه یکی کارگر شودای جان حدیث ما بر دلدار بازگولیکن چنان مگو که صبا را خبر شوداز کیمیای مهر تو زر گشت روی منآری به یمن لطف شما خاک زر شوددر تنگنای حیرتم از نخوت رقیبیا رب مباد آن که گدا معتبر شودبس نکته غیر حسن بباید که تا کسیمقبول طبع مردم صاحب نظر شوداین سرکشی که کنگره کاخ وصل راستسرها بر آستانه او خاک در شودحافظ چو نافه سر زلفش به دست توستدم درکش ار نه باد صبا را خبر شود ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود پرینت 687 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر