تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 36 تا سر زلف تو در دست نسیم افتادستدل سودازده از غصه دو نیم افتادستچشم جادوی تو خود عین سواد سحر استلیکن این هست که این نسخه سقیم افتادستدر خم زلف تو آن خال سیه دانی چیستنقطه دوده که در حلقه جیم افتادستزلف مشکین تو در گلشن فردوس عذارچیست طاووس که در باغ نعیم افتادستدل من در هوس روی تو ای مونس جانخاک راهیست که در دست نسیم افتادستهمچو گرد این تن خاکی نتواند برخاستاز سر کوی تو زان رو که عظیم افتادستسایه قد تو بر قالبم ای عیسی دمعکس روحیست که بر عظم رمیم افتادستآن که جز کعبه مقامش نبد از یاد لبتبر در میکده دیدم که مقیم افتادستحافظ گمشده را با غمت ای یار عزیزاتحادیست که در عهد قدیم افتادست برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست بیا که قصر امل سخت سست بنیادست پرینت 822 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر