به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 350 به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنمبهار توبه شکن میرسد چه چاره کنمسخن درست بگویم نمیتوانم دیدکه می خورند حریفان و من نظاره کنمچو غنچه با لب خندان به یاد مجلس شاهپیاله گیرم و از شوق جامه پاره کنمبه دور لاله دماغ مرا علاج کنیدگر از میانه بزم طرب کناره کنمز روی دوست مرا چون گل مراد شکفتحواله سر دشمن به سنگ خاره کنمگدای میکدهام لیک وقت مستی بینکه ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنممرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزیچرا ملامت رند شرابخواره کنمبه تخت گل بنشانم بتی چو سلطانیز سنبل و سمنش ساز طوق و یاره کنمز باده خوردن پنهان ملول شد حافظبه بانگ بربط و نی رازش آشکاره کنم دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم حاشا که من به موسم گل ترک می کنم پرینت 775 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر