به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 430 به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی میعلاج کی کنمت آخرالدواء الکیذخیرهای بنه از رنگ و بوی فصل بهارکه میرسند ز پی رهزنان بهمن و دیچو گل نقاب برافکند و مرغ زد هوهومنه ز دست پیاله چه میکنی هی هیشکوه سلطنت و حسن کی ثباتی دادز تخت جم سخنی مانده است و افسر کیخزینه داری میراث خوارگان کفر استبه قول مطرب و ساقی به فتوی دف و نیزمانه هیچ نبخشد که بازنستاندمجو ز سفله مروت که شیئه لا شینوشتهاند بر ایوان جنه الماویکه هر که عشوه دنیی خرید وای به ویسخا نماند سخن طی کنم شراب کجاستبده به شادی روح و روان حاتم طیبخیل بوی خدا نشنود بیا حافظپیاله گیر و کرم ورز و الضمان علی ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می لبش میبوسم و در میکشم می چاپ 674 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر