به جان او که گرم دسترس به جان بودی مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 442 به جان او که گرم دسترس به جان بودیکمینه پیشکش بندگانش آن بودیبگفتمی که بها چیست خاک پایش رااگر حیات گران مایه جاودان بودیبه بندگی قدش سرو معترف گشتیگرش چو سوسن آزاده ده زبان بودیبه خواب نیز نمیبینمش چه جای وصالچو این نبود و ندیدیم باری آن بودیاگر دلم نشدی پایبند طره اوکی اش قرار در این تیره خاکدان بودیبه رخ چو مهر فلک بینظیر آفاق استبه دل دریغ که یک ذره مهربان بودیدرآمدی ز درم کاشکی چو لمعه نورکه بر دو دیده ما حکم او روان بودیز پرده ناله حافظ برون کی افتادیاگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری پرینت 714 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر