بشری اذ السلامه حلت بذی سلم مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 312 بشری اذ السلامه حلت بذی سلملله حمد معترف غایه النعمآن خوش خبر کجاست که این فتح مژده دادتا جان فشانمش چو زر و سیم در قدماز بازگشت شاه در این طرفه منزل استآهنگ خصم او به سراپرده عدمپیمان شکن هرآینه گردد شکسته حالان العهود عند ملیک النهی ذمممیجست از سحاب امل رحمتی ولیجز دیدهاش معاینه بیرون نداد نمدر نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفتالان قد ندمت و ما ینفع الندمساقی چو یار مه رخ و از اهل راز بودحافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم عاشق روی جوانی خوش نوخاستهام بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم پرینت 901 رتبه بندی این مطلب: 5.0 کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر