ای نور چشم من سخنی هست گوش کن مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 398 ای نور چشم من سخنی هست گوش کنچون ساغرت پر است بنوشان و نوش کندر راه عشق وسوسه اهرمن بسیستپیش آی و گوش دل به پیام سروش کنبرگ نوا تبه شد و ساز طرب نماندای چنگ ناله برکش و ای دف خروش کنتسبیح و خرقه لذت مستی نبخشدتهمت در این عمل طلب از می فروش کنپیران سخن ز تجربه گویند گفتمتهان ای پسر که پیر شوی پند گوش کنبر هوشمند سلسله ننهاد دست عشقخواهی که زلف یار کشی ترک هوش کنبا دوستان مضایقه در عمر و مال نیستصد جان فدای یار نصیحت نیوش کنساقی که جامت از می صافی تهی مبادچشم عنایتی به من دردنوش کنسرمست در قبای زرافشان چو بگذرییک بوسه نذر حافظ پشمینه پوش کن ز در درآ و شبستان ما منور کن کرشمهای کن و بازار ساحری بشکن پرینت 781 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر