ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 434 ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستیوان گه برو که رستی از نیستی و هستیگر جان به تن ببینی مشغول کار او شوهر قبلهای که بینی بهتر ز خودپرستیبا ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باشبیماری اندر این ره بهتر ز تندرستیدر مذهب طریقت خامی نشان کفر استآری طریق دولت چالاکی است و چستیتا فضل و عقل بینی بیمعرفت نشینییک نکتهات بگویم خود را مبین که رستیدر آستان جانان از آسمان میندیشکز اوج سربلندی افتی به خاک پستیخار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهدسهل است تلخی می در جنب ذوق مستیصوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیزای کوته آستینان تا کی درازدستی ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی چاپ 775 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر