ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 482 ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنیاسباب جمع داری و کاری نمیکنیچوگان حکم در کف و گویی نمیزنیباز ظفر به دست و شکاری نمیکنیاین خون که موج میزند اندر جگر تو رادر کار رنگ و بوی نگاری نمیکنیمشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبابر خاک کوی دوست گذاری نمیکنیترسم کز این چمن نبری آستین گلکز گلشنش تحمل خاری نمیکنیدر آستین جان تو صد نافه مدرج استوان را فدای طره یاری نمیکنیساغر لطیف و دلکش و می افکنی به خاکو اندیشه از بلای خماری نمیکنیحافظ برو که بندگی پادشاه وقتگر جمله میکنند تو باری نمیکنی بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی سحرگه ره روی در سرزمینی پرینت 1019 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر