اگر به باده مشکین دلم کشد شاید مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 230 اگر به باده مشکین دلم کشد شایدکه بوی خیر ز زهد ریا نمیآیدجهانیان همه گر منع من کنند از عشقمن آن کنم که خداوندگار فرمایدطمع ز فیض کرامت مبر که خلق کریمگنه ببخشد و بر عاشقان ببخشایدمقیم حلقه ذکر است دل بدان امیدکه حلقهای ز سر زلف یار بگشایدتو را که حسن خداداده هست و حجله بختچه حاجت است که مشاطهات بیارایدچمن خوش است و هوا دلکش است و می بیغشکنون بجز دل خوش هیچ در نمیبایدجمیلهایست عروس جهان ولی هش دارکه این مخدره در عقد کس نمیآیدبه لابه گفتمش ای ماه رخ چه باشد اگربه یک شکر ز تو دلخستهای بیاسایدبه خنده گفت که حافظ خدای را مپسندکه بوسه تو رخ ماه را بیالاید بخت از دهان دوست نشانم نمیدهد گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید پرینت 887 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر