اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 236 اگر آن طایر قدسی ز درم بازآیدعمر بگذشته به پیرانه سرم بازآیددارم امید بر این اشک چو باران که دگربرق دولت که برفت از نظرم بازآیدآن که تاج سر من خاک کف پایش بوداز خدا میطلبم تا به سرم بازآیدخواهم اندر عقبش رفت به یاران عزیزشخصم ار بازنیاید خبرم بازآیدگر نثار قدم یار گرامی نکنمگوهر جان به چه کار دگرم بازآیدکوس نودولتی از بام سعادت بزنمگر ببینم که مه نوسفرم بازآیدمانعش غلغل چنگ است و شکرخواب صبوحور نه گر بشنود آه سحرم بازآیدآرزومند رخ شاه چو ماهم حافظهمتی تا به سلامت ز درم بازآید زهی خجسته زمانی که یار بازآید نفس برآمد و کام از تو بر نمیآید چاپ 786 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر