از دیده خون دل همه بر روی ما رود مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 220 از دیده خون دل همه بر روی ما رودبر روی ما ز دیده چه گویم چهها رودما در درون سینه هوایی نهفتهایمبر باد اگر رود دل ما زان هوا رودخورشید خاوری کند از رشک جامه چاکگر ماه مهرپرور من در قبا رودبر خاک راه یار نهادیم روی خویشبر روی ما رواست اگر آشنا رودسیل است آب دیده و هر کس که بگذردگر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رودما را به آب دیده شب و روز ماجراستزان رهگذر که بر سر کویش چرا رودحافظ به کوی میکده دایم به صدق دلچون صوفیان صومعه دار از صفا رود کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود پرینت 745 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر