ما درس سحر در ره میخانه نهادیم مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 371 ما درس سحر در ره میخانه نهادیممحصول دعا در ره جانانه نهادیمدر خرمن صد زاهد عاقل زند آتشاین داغ که ما بر دل دیوانه نهادیمسلطان ازل گنج غم عشق به ما دادتا روی در این منزل ویرانه نهادیمدر دل ندهم ره پس از این مهر بتان رامهر لب او بر در این خانه نهادیمدر خرقه از این بیش منافق نتوان بودبنیاد از این شیوه رندانه نهادیمچون میرود این کشتی سرگشته که آخرجان در سر آن گوهر یک دانه نهادیمالمنه لله که چو ما بیدل و دین بودآن را که لقب عاقل و فرزانه نهادیمقانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظیا رب چه گداهمت و بیگانه نهادیم صلاح از ما چه میجویی که مستان را صلا گفتیم بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم چاپ 741 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر