گر می فروش حاجت رندان روا کند مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 186 گر می فروش حاجت رندان روا کندایزد گنه ببخشد و دفع بلا کندساقی به جام عدل بده باده تا گداغیرت نیاورد که جهان پربلا کندحقا کز این غمان برسد مژده امانگر سالکی به عهد امانت وفا کندگر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیمنسبت مکن به غیر که اینها خدا کنددر کارخانهای که ره عقل و فضل نیستفهم ضعیف رای فضولی چرا کندمطرب بساز پرده که کس بی اجل نمردوان کو نه این ترانه سراید خطا کندما را که درد عشق و بلای خمار کشتیا وصل دوست یا می صافی دوا کندجان رفت در سر می و حافظ به عشق سوختعیسی دمی کجاست که احیای ما کند نقدها را بود آیا که عیاری گیرند دلا بسوز که سوز تو کارها بکند چاپ 758 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر