سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 440 سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندیخطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندیدعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود استبدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندیقلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید بازورای حد تقریر است شرح آرزومندیالا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرورپدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندیجهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیستز مهر او چه میپرسی در او همت چه میبندیهمایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کیدریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندیدر این بازار اگر سودیست با درویش خرسند استخدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندیبه شعر حافظ شیراز میرقصند و مینازندسیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی چاپ 663 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر