بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دستهها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 464 بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالیخوش باش زان که نبود این هر دو را زوالیدر وهم مینگنجد کاندر تصور عقلآید به هیچ معنی زین خوبتر مثالیشد حظ عمر حاصل گر زان که با تو ما راهرگز به عمر روزی روزی شود وصالیآن دم که با تو باشم یک سال هست روزیوان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالیچون من خیال رویت جانا به خواب بینمکز خواب مینبیند چشمم بجز خیالیرحم آر بر دل من کز مهر روی خوبتشد شخص ناتوانم باریک چون هلالیحافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهیزین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی سلام الله ما کر اللیالی رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی پرینت 873 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر