بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 181 بعد از این دست من و دامن آن سرو بلندکه به بالای چمان از بن و بیخم برکندحاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشاکه به رقص آوردم آتش رویت چو سپندهیچ رویی نشود آینه حجله بختمگر آن روی که مالند در آن سم سمندگفتم اسرار غمت هر چه بود گو میباشصبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چندمکش آن آهوی مشکین مرا ای صیادشرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمندمن خاکی که از این در نتوانم برخاستاز کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلندباز مستان دل از آن گیسوی مشکین حافظزان که دیوانه همان به که بود اندر بند ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند چاپ 698 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر