سرگذشت زرتشت
زرتشت اولین و آخرین پیامبر اقوام هند و اروپایی و آریایی نژادها و ایرانیان است. پیش از او مردم ایران قوای طبیعت مانند آفتاب و ماه و ستارگان و خاک و آتش و آب و باد را می پرستیدند. اما زرتشت انسان ها را به پرستش خدای یگانه فراخواند و پس از سال ها تلاش عده زیادی به دین او گرویدند.
موسی هم اولین کسی است که در میان اقوام سامی دین یکتاپرستی آورد. هردوی این پیامبران بسیار قدیمی هستند و ظاهراً هرگز نیز از یکدیگر خبر نداشته اند. بعدها اصول زیادی از آیین زرتشتی داخل دین یهود شد و پس از آن در ادیان دیگر نیز نفوذ کرد.
معنی نام زرتشت چیست؟
ظاهراً زرتشت دهقانزاده ای بوده که ریشه آریایی داشته است. اصل نام زرتشت احتمالاً «تراتشتر» بوده که کلمه آریایی قدیمی است. معناهای زیادی برای نام زرتشت ذکر کرده اند که از جمله "دارای زرد شتران" یا "صاحب کهن شتران" است.
تاریخ تولد زرتشت چه زمانی بوده؟
تاریخ تولد زرتشت مجهول است. بعضی روایات حاکی از این است که او در 660 پیش از میلاد زندگی می کرده. ولی دلایل محکم تر نشان می دهد که زمان ظهور او در حدود 1000 قبل از میلاد بوده است.
زرتشت در کجا متولد شده؟
محل تولد زرتشت نامشخص است. برخی تولد او را در ناحیه ماد (آذربایجان) و تخت سلیمان کنونی و یا ارومیه می دانند و به همین دلیل دریاچه ارومیه را مقدس می شمرند. برخی می گویند که در بلخ (بلخ اینک جزو کشور افغانستان است) که در شرق ایران بوده متولد شده و عده ای نیز محل ولادت او را ری که نزدیک تهران است می دانند. ولی ظاهراً او در غرب ایران به دنیا آمده و در شرق ایران به کار دعوت پرداخته است.
در واقع زرتشت به مشرق پناه برده است. چراکه کار دعوت به دین در وطنش از پیش نمی رفته و یا شاید هم دشمنانش او را دنبال می کرده اند. بنابراین او با چند نفر از یارانش برای فرار از آزار و اذیت به شرق ایران رفته.
زرتشت پیش از پیامبری چه ویژگی هایی داشت؟
زرتشت از همان آغاز عمر به مهربانی و سرشت لطیف معروف شد. در هنگام بروز قحطسالی که در ایام جوانیش اتفاق افتاد، نسبت به سالخوردگان احترام و مهربانی و نسبت به جانوران محبت و شفقت داشت. زرتشت وقتی به سن 20 سالگی رسید، پدر و مادر و همسرش را رها کرد و برای یافتن پاسخ پرسش هایی که اعماق ضمیرش را به خود مشغول کرده بود در اطراف جهان سرگردان شد و به هرکجا می توانست رفت و با هرکسی سخن گفت.
زرتشت دورانی که به پرسش هایش می اندیشید را چگونه گذراند؟
در منابع یونانی آمده که زرتشت هفت سال را در غاری درون کوهی به خاموشی مطلق سپری کرده. گفته می شود این غار در نزدیکی دریاچه ارومیه و در بالای کوه سبلان قرار داشته. کوه سبلان همچنان هم زیارتگاه و محل توجه است. شهرت زرتشت به روم هم رسیده بوده است. به این ترتیب که در روم گفته می شد که مردی مرتاض 20 سال تمام را در بیابان ها گذرانده و جز پنیر چیزی نخورده.
زرتشت در چه سنی و چگونه مبعوث شد و پس از آن چه کرد؟
وقتی زرتشت به سن 30 سالگی رسید به مکاشفاتی رسید. معجزات و کرامات زیادی برای زرتشت نقل می کنند. از جمله می گویند نخستین بار که به زرتشت کشف و شهود دست داد نزدیک وطن خود بود که شبحی بلند قد که قدش نه برابر انسان عادی بود در برابرش ظاهر شد. فرشته با او به گفت و شنود پرداخت و به او فرمان داد که روانش را پاک کند، آن گاه صعود کرده و در پیشگاه اهورامزدا (خدای حکیم) حاضر شود. او هم به این فرمان عمل کرد و خداوند که پیرامونش فرشتگان بودند به او نظر کرد. او ده سال را به پرستش مزدا مشغول بود و مردم زمانه اش او را آزار می دادند و به او ستم می کردند. پس از این مکاشفه شروع به تعلیم مردم کرد. در ابتدا کسی به سخنان او گوش نمی داد. او چند بار ناامید شد و روان پلید "انگره مینو" او را وسوسه کرد که عبادت مزدا را کنار بگذارد. لکن زرتشت در عقایدش پایدار بود.
اولین کسانی که دعوت زرتشت را پذیرفتند چه کسانی بودند؟
اولین کسی که آیین زرتشت را پذیرفت پسر عمویش "میدینیمائونها" بود. سپس در یکی از سرزمین های شرقی ایران به دربار پادشاهی به نام ویشتاسب یا گشتاسب راه یافت. او مدت دو سال سعی بسیار کرد تا این پادشاه را به دین خود در آورد.
در ابتدا پادشاه تحت تأثیر کارپان ها (مغان) قرار داشت که در اوستا کاهنانی حریص و دنیادوست معرفی شده اند. آنان به روش باستانی حیوانات را قربانی می کردند و به سحر و جادو اشتغال داشتند. کارپان ها به ضدیت با زرتشت پرداختند که موجب شد زرتشت دستگیر و زندانی شود. اما بعد از دو سال زرتشت معجزه ای انجام داد و اسب سیاه محبوب ویشتاسب که به بیماری ای کشنده مبتلا شده بود را درمان کرد. همسر ویشتاسب یعنی "هوتائوسا" هم از زرتشت حمایت کرد تا بالأخره شاه به دین زرتشت درآمد.
ظاهراً زرتشت در سن 42 سالگی گشتاسب را پیرو خود کرده است. این که گشتاسب یا ویشتاسب که بوده مشخص نیست. برخی عقیده دارند که وی پدر داریوش پادشاه هخامنشی بوده. ولی بسیاری نیز این نظر را رد می کنند. گرویدن شاه به زرتشت از روی خلوص بود و ویشتاسب تمام نیرویش را برای نشر دعوت زرتشت به کار گرفت. درباریان و امرا هم به دنبال شاه به زرتشت گرویدند.
20 سال باقی مانده عمر زرتشت چگونه گذشت؟
از 20 سال باقیمانده عمر زرتشت حکایت های زیادی وجود دارد. او تمام این دوران را به نشر دین اهورامزدا در میان ایرانیان گذراند. همچنین درگیر دو جنگ با دشمنانش شد. این دشمنان تورانی ها بودند. تورانی ها به سرزمین گشتاسب لشکرکشی کردند. دلیل لشگرکشی تورانیان به رهبری ارجاسب بر ضد گشتاسب این بود که گشتاسب به دین مزدیسنا گرویده بود.
در جنگ اول اسفندیار پسر گشتاسب رشادت های زیادی کرد که شرح آن در شاهنامه نیز آمده است. ایرانیان در این جنگ پیروز شدند. جنگ دوم زمانی رخ داد که زرتشت به سن 77 سالگی رسیده بود. در این پیکار هم سپاه گشتاسب پیروز شد. اما زرتشت عاقبت در این جنگ کشته شد. نویسندگان اوستا گفته اند که وقتی تورانیان شهر بلخ را گرفتند یکی از آنان ناگهان به سمت زرتشت حمله کرد و او را در یک آتشکده و در برابر محراب آتش، در حالی که به عبادت مشغول بود به قتل رساند. ظاهراً زرتشت 24 سال پیش از سلطنت هخامنشیان و به قدرت رسیدن کوروش بزرگ در گذشته است.
از زرتشت چه چیزی به یادگار مانده است؟
اوستا کتاب مقدس زرتشتیان است. مهمترین قسمت اوستای موجود در زمان ما یسنا است که شامل گاتها یعنی سروده های خاص زرتشت است. قسمت های دیگر اوستا به موثقی گات ها نیست. چون در قرون بعد نوشته شده.
چرا درباره زرتشت اطلاعات بسیار کمی وجود دارد؟
دلیل آن که درباره زندگی زرتشت ابهامات زیادی وجود دارد این است که اولاً او در زمان های بسیار قدیم زندگی می کرده که حتی از تاریخ باستان هم فراتر می رفته.
دیگر آن که ایران به خاطر حمله اسکندر و سلوکی ها که می کوشیدند تمدن یونانی را گسترش دهند صدمات زیادی دید. از مهمترین این صدمات این بود که بسیاری از کتاب های مذهبی و آثار ملی ایران به وسیله آنها از بین رفت. حتی اوستایی که در قصر سلطنتی هخامنشیان بود نیز به فرمان اسکندر سوزانده شد. 475 سال بعد یعنی پس از دوره اشکانیان و در زمان زمامداری اردشیر بابکان دین زرتشت یک بار دیگر رونق گرفت و کتاب های پراکنده مذهبی جمع آوری شد. ولی با هجوم اعراب یک بار دیگر همه یافته ها با سوزاندن کتاب ها نابود شد. چند صد سال بعد هم با تهاجم مغول ها همان چیزهای اندکی که مانده بود هم نابود شد.