سخنی از بزرگان...

ریاضی, آموزش ریاضی, آموزش مباحث متفرقه ریاضی

اعدام غیر منتظره

پارادوکس "اعدام غیر منتظره" (Unexpected Hanging Paradox) که با نام ­های دیگری چون "امتحان غیر منتظره" (Surprising Examination Paradox)  شناخته...
اعدام غیر منتظره

پارادوکس "اعدام غیر منتظره" (Unexpected Hanging Paradox) که با نام ­های دیگری چون "امتحان غیر منتظره" (Surprising Examination Paradox)  شناخته می­شود حدودا از سال 1940 میلادی تا کنون روشن نگشته­ است و همچنان می ­توان از آن به عنوان مساله­ ای باز (open problem) نام برد. این مساله در نگاه اول ساده می ­نماید اما با کمی کنکاش و کنجکاوی ممکن است مانند من چند هفته­ ای شما رو آزار بده. تا کنون مقالات متعددی درباره ­ی این مساله در حوزه ­های ریاضیات، فلسفه، منطق، زبان ­شناسی و ... نوشته شده است و این گویای این نکته است که حتی ذات تناقض و اینکه در چه بخشی اتفاق افتاده نیز مشخص نیست. چند هفته است که دنبال مطالب مفید در مورد این مساله می­ گردم و پس از بیان صورت اصلی پارادوکس لینک مربوط به ویکیپدیای فارسی (حتما ویکیپدیای فارسی و نیز انگلیسی اون رو هم بخونید چون هر زبان مطالبی داره که تو اون یکی نیست!) و نام یک مقاله که به نظرم بسیار مفید است هم قرار دادم و از علاقه ­مندان به بحث پاردوکس­ های ریاضی دعوت می­ کنم که با مطالعه در مورد این مساله بحثی پیرامون اون راه بندازیم تا شاید به منشا این پارادوکس زیبا و وحشتناک پی ببریم.

شرح پارادوکس

در یک روز جمعه دادگاه شخصی را به مرگ محکوم کرد. قاضی به زندانی محکوم گفت: «ظهر یکی از روزهای هفته آینده، حکم اعدام تو اجرا خواهد شد، ولی ما آن روز را برای تو مشخص نخواهیم کرد و تو هرگز قبلاً از آن روز اطلاع پیدا نخواهی کرد و فقط شش ساعت قبل یعنی صبح روز اجرای حکم موضوع را به تو اطلاع خواهیم داد.

قاضی مذکور شهره همه عالم به ذکاوت و وفای به عهد بود و همیشه دقیقاً به گفته خود عمل می‌کرد.

زندانی به همراه وکیل مدافع خود به سلولش داخل شد و هر دو غم‌زده به فکر فرو رفتند. ناگاه وکیل مدافع با لبخندی مظفرانه سکوت را شکست و گفت: "اجرای حکم قاضی امکان ندارد."

وکیل مدافع ادامه داد: "مسلماً آن‌ها روز جمعه آینده نمی‌توانند تو را اعدام کنند. به دلیل این که اگر فرضاً بخواهند روز جمعه آینده حکم را اجرا نمایند، در این صورت تو تمام روزهای هفته و همچنین بعد از ظهر پنجشنبه زنده خواهی بود و چون فقط روز جمعه یعنی یک روز دیگر به مهلت باقی مانده، بعد از ظهر پنجشنبه برای تو مسلم خواهد شد که فردا، یعنی روز جمعه و تنها روز آخر هفته، حکم اجرا خواهد شد. در نتیجه تو روز اجرای حکم را یک روز پیشتر پیش‌بینی کرده و قبل از صبح جمعه از آن اطلاع حاصل کرده‌ای و این موضوع نقض حکم قاضی بوده و گفته او را بی‌اعتبار خواهد کرد."

زندانی گفته او را تصدیق کرد.

وکیل مدافع ادامه داد: "بنابراین روز جمعه آینده از فهرست روزهای مهلت حذف و آن روز حکم غیر قابل اجراست. اما روز پنجشنبه نیز نمی‌توانند تو را اعدام کنند، چون بعد از ظهر چهارشنبه، دو روز بیشتر به آخر هفته نمانده و چون روز جمعه از فهرست حذف شد، تنها روز پنجشنبه آخرین روز اجرای حکم می‌باشد. در نتیجه بعد از ظهر چهارشنبه تو خواهی دانست در روز پنجشنبه، که آخرین روز اجرای حکم است، تو را اعدام خواهند کرد. اطلاع تو یک روز پیشتر از اجرای حکم مجدداً متناقض با حکم قاضی است. بنابراین پنجشنبه نیز حکم غیر قابل اجراست. چهارشنبه نیز امکان اجرای حکم وجود ندارد، چون جمعه و پنجشنبه حکم غیر قابل اجرا شد و فقط چهارشنبه آخرین روز اجرای حکم تشخیص داده شده و تو که بعد از ظهر سه شنبه هنوز زنده هستی، اجرای حکم روز چهارشنبه را پیش‌بینی خواهی کرد و از آن اطلاع خواهی یافت."

وکیل مدافع اضافه کرد: "به همین طریق می‌توان گفت روز سه‌شنبه و دوشنبه و یکشنبه نیز نمی‌توانند تو را اعدام کنند و فقط فردا یعنی شنبه باقی است. و اما فردا نیز اجرای حکم برای آن‌ها غیر ممکن است چون در این صورت تو امروز این موضوع را خواهی فهمید."

ملاحظه می‌شود از لحاظ منطقی هیچ تناقضی در حکم قاضی جهت اعدام زندانی وجود ندارد، یعنی حکمش غیر قابل اجراست.

به دلایل بالا به نظر می‌آید که حکم قاضی باعث نقض حکم خودش شده باشده است، چرا که اگر حکم را اجرا کند، خلاف حکم خود عمل کرده و اگر اجرا نکند، باز هم خلاف حکم خود رفتار نموده است.

با این وجود حکم اعدام روز دوشنبه اجرا می‌شود و زندانی درکمال ناباوری به دار آویخته می‌شود. زندانی تا قبل آن روز از اجرای حکم بی اطلاع بوده است و گفته قاضی هم به درستی اتفاق می‌افتد. بدین معنی که گفتهٔ قاضی بدون تناقض جلوه می‌کند و اجرای حکم، استدلال وکیل مدافع را زیر سوال می‌برد. ولی چه اشتباهی در استدلال وکیل مدافع وجود دارد؟

زندانی با یک منطق غیر قابل تردید متقاعد شده است که بدون نقض شرایطی که در حکم، تشریح شده نمی‌توانند او را اعدام کنند ولی با کمال تعجب صبح دوشنبه مسئول اجرا وارد سلول می‌شود و به او خبر می‌دهد که ظهر آن روز حکم اجرا خواهد شد.

مسلماً زندانی طبق دلایل وکیل مدافع خود چنین انتظاری نداشته وعجب‌تر آن که اکنون ملاحظه می‌شود در حکم قاضی هیچ تناقضی وجود نداشته و اجرای حکم می‌تواند کاملاً مطابق پیشگویی‌های قاضی اجرا گردد.

لینک ویکیپدیای فارسی

نام مقاله­ ای پیرامون این پاردوکس:

 The Surprise Examination or Unexpected Hanging Paradox -- by Timothy Y. Chow

 

شاهین
نوشته شده در: 1393/06/04 11:56:43 ق.ظ

سلام. من حال و حوصله خوندن ویکی و اون مقاله رو ندارم :) با این حال چیزی که به فکرم میرسه رو میگم و امیدوارم به دردت بخوره.

به نظر من مشکل اینه که تو دو چیز متناقض رو هم زمان درست فرض کردی. یعنی از یک طرف فرض کردی که امکان اشتباه برای قاضی وجود نداره و از طرفی حکمی از طرف اون صادر شده که القاکننده امکان اشتباه کردن برای اون هست.

استدلال تو مبنی بر اینکه روز جمعه برای اعدامت در نظر گرفته نشده (و همچنین بقیه استدلالت) بر اساس این فرض بوده که قاضی اشتباه نمیکنه. اگر امکان اشتباه برای قاضی متصور باشه نمیتونی مطمئن باشی که روز جمعه رو برای اعدامت در نظر نگرفته باشه و امکان ادامه استدلال هم برات وجود نداره.

موفق باشی

علیرضا فیض
نوشته شده در: 1393/06/04 09:58:52 ب.ظ

سلام (: چون مطلب رو کامل نخوندی، نفهمیدی تناقض چیه. ببین با منطق دو ارزشی حکم قاضی یا درست است و یا غلط. استدلال مطرح شده که البته بر خلاف جمله بندی های شما منسوب به من نیست (: میگه: با فرض درست بودن حکم قاضی به این نتیجه میرسیم که حکم قاضی غلطه. این تناقض (که تناقض اصلی و مورد بحث نیست) طبق استدلال برهان خلف ثابت میکنه که حکم قاضی نمیتونه درست باشه و غلطه. توجه کن که تا اینجا تناقضی رخ نداده و فقط اثبات کردیم حکم قاضی غلطه. تناقض مورد بحث اینجاست که ما ثابت کردیم حکم قاضی غلط است لذا یا اعدام رخ نمی دهد و یا زندانی از روز اعدام با خبر می شود. (حکم قاضی شامل دو عبارت با رابطِ " وَ " بود) اما در عین ناباوری هم اعدام رخ میدهد و هم زندانی از روز اعدام با خبر نمیشود.

شاهین
نوشته شده در: 1393/06/05 07:49:46 ب.ظ

دوست عزیز اون تناقض که شما میگی که واضحه. منظور من ریشه ایجاد تناقض بود. بزار برای روشنتر شدن منظورم یه مثال برات بزنم. فرض کن شما فرض کردی که من هر چیزی بگم درسته و از طرفی فرض میکنی که گزاره "3+2=5" از من صادر شده . اینجا یه تناقض در ظاهر رخ داده که ریشه اون نسبت دادن اون جمله به منه. امیدوارم منظورم روشن شده باشه.

شاهین
نوشته شده در: 1393/06/05 07:51:34 ب.ظ

در پست قبلی 2+3=6 را جانشین 2+3=5 کنید لطفا!!! ;)

علیرضا فیض
نوشته شده در: 1393/06/06 02:51:54 ق.ظ

دوست گرامی اولا بنده چیزی نگفتم و فقط مساله و تناقض رو نقل کردم (: دوما نمیدونم منظور شما از "واضح بودن تناقض" اینه که بالاخره مساله رو درک کردی یا حل کردی! سوما اگر داری به ریشه تناقض اشاره میکنی که باید بگم یک بار دیگه پست قبلی من رو با دقت بخون. هیچ فرض اضافه ای در کار نیست و تناقض اینه که حکم قاضی هم درست و هم غلطه. اون مثالی هم که زدید به نظر حقیر ربطی به موضوع نداشت (:

شما در پاسخ به

نظر شما اضافه شد، اما ابتدا باید تایید شود.

نظر خود را برای ما بنویسید
لطفا نام خود را وارد کنید
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد کنید لطفا آدرس ایمیل معتبر وارد کنید
لطفا یک نظری بنویسید
ثبت و ارسال