هزار جهد بکردم که یار من باشی مدیر ارشد رایشمند / پنجشنبه, 05 اسفند,1395 / دسته ها: ادبیات فارسی, شعر و غزل, دیوان حافظ غزل شمارهی 457 هزار جهد بکردم که یار من باشیمرادبخش دل بیقرار من باشیچراغ دیده شب زنده دار من گردیانیس خاطر امیدوار من باشیچو خسروان ملاحت به بندگان نازندتو در میانه خداوندگار من باشیاز آن عقیق که خونین دلم ز عشوه اواگر کنم گلهای غمگسار من باشیدر آن چمن که بتان دست عاشقان گیرندگرت ز دست برآید نگار من باشیشبی به کلبه احزان عاشقان آییدمی انیس دل سوکوار من باشیشود غزاله خورشید صید لاغر منگر آهویی چو تو یک دم شکار من باشیسه بوسه کز دو لبت کردهای وظیفه مناگر ادا نکنی قرض دار من باشیمن این مراد ببینم به خود که نیم شبیبه جای اشک روان در کنار من باشیمن ار چه حافظ شهرم جوی نمیارزممگر تو از کرم خویش یار من باشی نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی چاپ 875 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: حافظ دیوان حافظ مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده مطالب مرتبط می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی سلامی چو بوی خوش آشنایی به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر