شخصیت اسطوره ای تیشتر، حامی سرزمین های آریایی
تیشتر (تیشتریَه) ایجاد کننده باران، دریاها و دریاچه ها است، سرچشمه دایمی آب ها است، تیشتر حامی سرزمین های آریایی است.
در آغاز آفرینش، زمین خشک و بی آب بود و دریایی وجود نداشت. آنگاه تیشتر ابر را در مشرق زمین پدید آورد و نیروی باد، ابر را در آسمان روان کرد و 30 شبانه روز باران بارید. هر قطره آن باران به بزرگی تشت آب بود. بارش این باران سبب شد آبی به ارتفاع قد یک مرد کل زمین را فراگیرد.
با به وجود آمدن آب جانوران موذی به ناچار به سوراخ های درون زمین پناه بردند. سپس بادها به جنبش درآمدند آب ها را به یک سوی زمین و آن سوی قله البرز راندند. به این ترتیب دریای کیهانی (وروکَشَه یا فراخکَرد، فراخکرت) ایجاد شد. وسعت فراخکرت به اندازه 1000 دریاچه بود.
بارانی که تیشتر ایجاد می کند هر سال تکرار می شود و زندگی گیاهان، جانوران و مردمان وابسته به او است.
چهارمین ماه سال یعنی تیر به تیشتر اختصاص دارد. تیر مشتق از صورت فرضی «تیری»، یکی از خدایان قدیم ایرانی بوده و آیین های او با آیین های تیشتر درهم آمیخته.
در آغاز آفرینش، تیشتر ابتدا به صورت مردی 15 ساله و نورسیده ظاهر شد (15 سالگی در تفکر ایرانی سن آرمانی است). تیشتر چشمانی روشن و قدی بلند داشت و بسیار نیرومند بود و در فروغ آسمان ها پرواز می کرد.
در دهه دوم تیشتر به صورت گاو نری با شاخ های زرین ظاهر می شود و در فروغ آسمان ها پرواز می کند.
در دهه سوم تیشتر به شکل اسبی سپید و زیبا با گوش های زرین و لگام زرین درآمد و در فروغ آسمان ها به پرواز درآمد.
تیشتر با این پیکره ها باران ایجاد کرد.
در دهه سوم که تیشتر به شکل اسبی سپید و زیبا درآمد، جنگی بین او و دیو خشکسالی که به شکل اسبی سیاه بود درگرفت. دیو خشکسالی، اپوش نام داشت. اپوش به شکل اسبی کوتاه با گوش هایی کوتاه، گردنی کوتاه، دمی کوتاه، گَر و سهمگین بود.
جنگی که بین تیشتر و اپوش به راه افتاد به این ترتیب بود که تیشتر به دریای کیهانی (فراخکرت) فرورفت. آنها سه شبانه روز رودرروی هم جنگیدند. اما اپوش نیرومندتر بود، تیشتر را شکست داد و از کنار دریای فراخکرت فراری داد.
تیشتر که شکست خورده بود به سوی اهورامزدا فریاد زد که ناتوانیش به این خاطر است که مردم برای او نماز نگذارده اند. آن وقت خداوند بزرگ و همه مردم او را در نمازی ستودند و نیروی اسب ها، شترها، گاوها، رودها و کوه ها در تیشتر دمیده شد. این بار که تیشتر و اپوش رودرروی هم قرار گرفتند تیشتر از جنگ پیروز بیرون آمد.
وقتی تیشتر به شکل اسبی زرین گوش به دریای فراخکرت فرورفت این دریا به جوشش و شوری دیگر افتاد و کوهه های آب شروع به بالا و پایین رفتن کردند. همچنین ابرهای باران زایی که از دریای کیهانی برمی خاستند آسمان را پوشاندند. فرشته بادها ابرها را به حرکت درآورد و برف ها و باران ها به سوی کشتزارها و روستاهای 7 کشور باریدند. آب در جوی های این 7 کشور روان شد و توانست بدون مانع به مزارع و چراگاه ها جاری شود.
در بخشی از اوستا آمده:
هرکه او (تیشتر) را با نماز ویژه بستاید، از او روزی بی شمار یابد.
اگر همه او را با نماز بستایند، سپاه دشمن هرگز بدان سرزمین در نخواهد آمد، نه خشکسالی، نه سیل نه بیماری بدان راه نخواهد یافت.
در بند هش آمده:
ای فرشته پرشکوه و فرهمند، ای تیشتر! کی از افق برخواهی خاست؟
کی سرچشمه آب ها را به تواناییِ اسپی نیرومند دگرباره روان خواهی کرد؟