درباره شخصیت اسطوره ای بهرام
بهرام (وِرِثرَغنَه) در اصل خدایی مربوط به جنگ است و بنابراین نزد سربازان ایرانی محبوب بوده است. احتمال دارد که سربازان نیز آیین نیایش او را به سرزمین های دوردست برده باشند. چراکه بهرام به شکل هرکول در شمال شرق سوریه و به صورت هگن در ارمنستان ظاهر می شود.
واژه بهرام در اصل به معنای «در هم شکننده مقاومت» است. نام بهرام به صورت های ورهران / ورهرام / وهرام در فارسی میانه به عنوان نام مردان، کاربرد فراوان داشته است.
بهرام عناصر زیادی از روزگار پیش از زرتشتی دارد و به دوره هند و اروپایی ها تعلق دارد. همتای بهرام در هند، ایندره است.
بهرام بر شرارت آدمیان و دیوان غالب می شود و افراد نادرست و بدکار را به عقوبت دچار می کند. او نیرومندترین، پیروزمندترین و فره مندترین است. اگر به شیوه ای درست برایش قربانی کنند، در زندگی و نبرد پیروزی می بخشد. همچنین اگر به شیوه ای درست او را نیایش کنند نه سپاه دشمن به کشورهایی آریایی راه می یابد و نه بلا.
البته قدرت بهرام به جنگ و خونریزی و پیروزی نظامی محدود نیست بلکه صفات و ویژگی هایی مانند مردانگی، سلامت و تمامیت جسمی نیز دارد که او را پیچیده تر می کند.
در سرودی که در اوستا به بهرام اختصاص دارد وی دارای 10 تجسم است که عبارتند از:
تجسم اول: باد تند
تجسم دوم: گاو زرگوش و زرین شاخ
تجسم سوم: اسب سفید با سازوبرگ زرین
تجسم چهارم: شتر بارکش تیزدندان
تجسم پنجم: گراز تیز دندان که به یک حمله می کشد، هم خشمگین است هم زومند.
تجسم ششم: جوانی به سن آرمانی 15 سالگی
تجسم هفتم: پرنده تیزپروازی که شاید کلاغ باشد.
تجسم هشتم: قوچ وحشی
تجسم نهم: بز نر جنگی
تجسم دهم: مردی که شمشیری با تیغه زرین در دست دارد.
بهرام و تیشتر از این نظر به هم شبیهند که هر دو به شکل مرد و گاو نر در می آیند.
براساس متون پهلوی و فارسی میانه، ورهرام در سه روز نخست پس از مرگ تا چهارمین سپیده دم، روح را در سفر به جهان مینوی همراهی و راهنمایی می کند. بهرام در جوامع زرتشتی بسیار محبوب بوده و حتی بعد از دوره ساسانی نیز نقش خود را به صورت حامی مسافران و در راه ماندگان برای ایرانیان حفظ کرد.